وقت

ساخت وبلاگ

چقدر بده نمیتونم به دوستان وبلاگی سر بزنم. 

ایشالا ازین زندگی جلبکی و کرم گونه در بیام و پروانه بشم من امشب امشب :|.

حاجی ممد اصفهونی می فرمود عرضم به درزت بهی جون که تو گشادی همین و بس :|. 

تشکر کردم بخاطر صداقت در گفتارش. 

همچنین یکی از دوستان که فرمود بهی سعی کن الگوت گوز باشه و چنان فلسفه ای پَسِ نظریه "الگوی پیچش ماتحتی ش" افاضات کرد که متحیرانه و متفکرانه گوشه عزلت کنار پنجره گزیدم (چقدر شباهت!) و خیره به افق،نیم نگاهی به قد و بالای این فیلسوف انداختم  و احساس کردم دریچه ای جدید از زندگی، مکانی که انتظارش و نداشتم بروم باز شده و رضایت کامل و تو چهره ش که ترکیبی از لبخند ژکوند و احمدی نژاد رحمه ا.. بود رو دیدم پس به خودم اومدم و الگوم پیدا کردم. 

موضوع مهم و جالبی که جدیدا کشف کردیم اینه که وقتی من میرم دستشویی و به موضوعی فکر میکنم، بعدش حاج ممد اصفهونی میره دو دقیقه بعدش همون چیزی که ذهن من بوده به فکرش خطور میکنه! 

فرضیه ای که مطرح کردیم اینه آدما هرچیزی که نمیتونن با زبون به دیگری بفهمونن مجبورن از در خروجی همدیگه رو متوجه کنن.

تئوری دیگه هم داریم که میگه رفتار ترم آخر فوق لیسانس ها مشابه رفتار ترم اولی های لیسانسس.

امیدوارم بیام بهتون سر بزنم حداقل یه گل زده باشم. 

ما...
ما را در سایت ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anahno1 بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:07