برا خودم نوشتم

ساخت وبلاگ

فرض یه بچه ازم میپرسه "کاغذ"چیه خب من میگم یه چیزی که سفید رنگه و میشه روش نوشت پاره میشه از چوب ساخته شده و....

اگه از شما بپرسن ممکنه صفات دیگه ای براش بگید یا همینا رو بگید و چیزهای دیگه ای اضافه ش کنید.

سوال اینه آیا واقعا من دونستم "کاغذ"چیه؟این تفاوت تعریف ها چیو نشون میده؟ حقیقت اینه ما هیچ وقت نمیتونیم بگیم خود کاغذ دقیقا چیه  بلکه داریم فقط صفات ملموس ترش و بازگو میکنیم .

وقتی میپرسم خدا چیه شما شروع میکنید یه سری صفات و ... بازگو میکنید و... اما واقعا اگه "آنی" وجود داشته باشه میتونیم با صفات بگیم دقیقا "آن"چیه؟

به نظر من جواب "نه "هست .

ما اگه بخوایم با صفات بگیم "کاغذ"  "آن" هست تا بینهایت بار صفت باید براش تعریف کنیم  پس عملا غیر ممکنه .

یه تیکه کاغذ هیچ وقت نمیتونیم دقیقا بگیم "آن" "کاغذ" است. پس چطور میتونیم بفهمیم "خدا" دقیقا چیه؟

یعنی فقط تونستیم بگیم "کاغذ"به این انواع(سفیدی و پاره شدن و قابلیت نوشته شدن و...) متعلق هست اما نتونستیم بگیم خود کاغذ چیه.اما باید نشون بدیم "آنی"هست که به این انواع متعلق هست(چجوری؟!).مثلا نمیتونیم بگیم X  قویه اما بگیم X وجود نداره! ولی نمیتونیم دقیقا بگیم Xچی هست :| .

ما...
ما را در سایت ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anahno1 بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 5:15