اساتید خانم باز

رفتم پروپوزال بدم استاد(یه دختر خوشگلی هم پیشش بود داشت پایان نامه کار میکرد) پروپوزالم داشت میخوند نشستم گفت چرا نشستی؟ مگه گفتم بشینی!؟ گفت ببخشید پا شدم. گفت بشین نشستم. گفت اینجا چرا حروف کپیتال نوشتی؟ گفتم مثل مقاله نوشتم اونجا حروف کپیتال نوشته، گفت مقاله بیخود کرده. چند تا ایراد گرفت بعد دختره چندتا پرینت زد پاشد برداره استاد به من گفت پاشو اونا رو بده، دادم داشت میخوند پروپوزالم و منم دیگه ایستاده بودم گفت بشین گفتم خوبه بشینم نمیبینم چپ چپ نگاه کرد گفت برو درستشون کن بیار. 

برمیگردیم چند روز قبل که هیچ دختری پیشش نبود 

من :سلام 

استاد :سلاممم چطوری!؟ 

....

کلی حرف زد خندیدیم نسکافه درست کرد خوردیم و...

من این تناقض رفتار و درک نمیکنم 

من زنگ میزنم گوشی جواب نمیده اونوقت به اون همکلاسی خانم که خوشگله خود استاد زنگ میزنه بهش! 

به نظر من این استاد یه بچه خر خون غیر اجتماعی بوده که فقط سرش تو کتاب بوده هیچ دوستی هم نداشته حالا استاد شده داره عقده هاش خالی میکنه...

مقاله ای که مال اشپرینگر هست و میده به دختر اونوقت برا ما مقاله بیس سطح دو سه این چشم بادومی ها به اسم دینگ دونگ و ازین مزخرفات میده...